کودکی به پدرش گفت:پدر دیروز سر چارراه حاجی فیروز رو دیدم
بیچاره! چه اداهایی از خودش در می آورد تا مردم به او پول بدهند
ولی پدر،من خیلی از او خوشم آمد،نه به خاطراینکه ادا در می آورد و می رقصید
به خاطر اینکه چشم هایش خیلی شبیه تو بود …..
از فردا،مردم حاجی فیروز را با عینک دودی سر چهارراه می دیدند …
پاییز آمدست که خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر”من دوست دارمت”
بر باد می دهم همه ی بود خویش را
یعنی تو را… به دست خودت می سپارمت
.
.
.
پاییزت پر از رگبار آرزوهای قشنگ
اولین لحظه های پاییزت از نم نم باران خوشرنگ
و من آرزومند آرزوهایت . . .
.
.
.
نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
ونه زمستان با هیچ اسفندی
اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامد
پـائیز مــهری داشـت کـه بـــَر دل هـر خیـابان مـی نشست . . .
.
.
.
میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی
فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم
برای من که دلم چون غروب پاییز است
صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است . . .
.
.
.
یک پنجره از ابر بهارم لبریز
لبریزتر از غم غروب پاییز
در محکمه ام نوشت دنیا روزی
تبعید به غربت جنوب پاییز . . .
.
.
.
بیا ای همنشین سرد پاییز / به آواهای شب هایم درآمیز
بیا ای رنگ مهتاب بلورین / تو شعری تازه در من برانگیز . . .
.
.
.
آغاز فصل حساسیت، عطسه، آویزانی دماغ
یادآوری وحشت از شروع درس و مشق، آنفولانزا، پنیسیلین
خاطراتی که باید فراموش شود و نمیشود، فکر، خیال
و هزاران پدیدهی قشنگ دیگر مبارک باد !
.
.
.
برگ های پاییزی
سرشار از شعور ِ درخت اند
و خاطرات ِ سه فصل را بر دوش می کشند
آرام قدم بگذار ….
بر چهره ی تکیده ی آن ها
این برگها حُرمت دارند..
درد ِ پاییز ،درد ِ ” دانستن ” است
.
.
.
بهترین قسمته پاییزو زمستون
بیرون آوردن لباسای گرم و پیدا کردن پول از توی جیباشونه !
.
.
.
براى همه پاییز با مهر شروع میشه
اما پاییز زندگى من
جایى شروع شد که مهر تو تموم شد . . .
آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرشلودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترعدینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد:....
وقتی اولین احساس مادرم به من “تهوع” بود از دیگران توقعی ندارم !
.
.
.
بـلافـاصـله پـس از مـرگـم …
مـرا بـه خــاکــ نسپـاریــد؛
دوسـتـانــم عادتـــ دارنــد کـه…
دیــــر بیــاینـــــد…!!
.
.
اِلتِمــــــــاس مــــــالِ دیـــــــروز بــــود
مـــــــالِ وَقتـــــــی بـــود ڪــــﮧ ســـــــاده بودم
اِمــــــــروز میــــــخــــوای بـــِــری ؟؟؟
هیــــــــــــــس !!!
فَقَطــ ” خــُـــداحــــــــــافِظـــ …
انتقاد هم مانند باران ، باید آنقدر نرم باشد
تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود . . .
.
.
.
مشکل فکر های بسته این است
که دهانشان پیوسته باز است . . .
.
.
.
عشق مثل عبادت کردن می مونه
بعد از اینکه نیت کردی دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی . . .
.
.
.
خاموش کردن شمع فردی دیگر
باعث نخواهد شد که شمع شما درخشانتر نور افشانی کند . . .
.
.
.
نعره هیچ شیری خانه های چوبی را خراب نمیکند
من از سکوت موریانه میترسم . . .
.
.
.
هرگز از سمت جلو به یک گاو
از سمت عقب به یک اسب
و از هیچ سمتی به یک احمق نزدیک نشوید . . .
.
.
.
تونل ها به ما آموختند
که حتی در دل سنگ هم راهی برای عبور هست . . .
در جواب به کسانی که وقتی دستتو می کنی تو دماغت و میگن : “داری شماره ی فلانی رو می گیری ؟” باید سریع دستتو دربیاری و بگی “بیا با تو کار داره” …
.
.
.
ایرانسل :
مشترک گرامی چته ؟ چه مرگته ؟ تو فکری ؟
برو از سر کوچه یه شارژ هزاری بخر ۲۰۰ تومن جایزه بدم خوشحال شی …
.
.
.
اخطار:
مشترک عزیز: شما جزء افرادی هستید که به سختی برای ما مسیج میفرستید.در صورت ادامه این بی مرامی شماره شما حذف خواهد شد ! حرف مفت هم نباشه !
ساعت نشدم پشت به دیوار کنم
خود را به دقیقه ها گرفتار کنم
ساعت شده ام که دوستت دارم را
هر ثانیه در گوش تو تکرار کنم
.
.
.
ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت
و تو حتی نمیگویی…
جـــــــــانم !
.
.
.
دیکتاتور
تویی و آغوشت !
که هر بار مرا تسلیم می کند . . . !
تعداد صفحات : 9